مجهول نوشت

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

مجهول نوشت

ایمآن عزیز ؛

سکوت آهسته آهسته رسوخ می‌کند لای پوست وُ استخوان

آنقدر آهسته که نقطه‌ی آغازش توی خاطرت نمی‌ماند

با خودم اما حرف می‌زنم هنوز ؛ با تو هم

و این تنها نقطه‌ی روشن این روزهاست

روزهای بهآر، که درختهای باغچه جان گرفته‎اند و یک وقتهایی باران هم می‌بارد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |